به خاطر داشته باشید، آنچه در روند رشد شما اتفاق میافتد، تقصیر شما نیست. در این مقاله از هاو کن یو، بهطور مختصر شمارا با منابع کاهش عزت نفس آشنا میکنیم و توضیح میدهیم که چگونه سرگذشت و روابطتان با سرپرستهای اولیه دوران کودکی بر شکلگیری عزت نفس شما اثر میگذارد و عوامل خارجی چگونه در این موضوع دخیل هستند. پس با ما همراه باشید:
عدمتأیید از سمت والدین
اگر دوران رشد یک کودک دائما با عبارت “قادر به انجام هیچ کاری نیستی” پر شود، این کودک چگونه قرار است با یک تصور مثبت از خودش به بزرگسالی برسد؟ اگر برای هر کاری موردانتقاد قرارگرفته باشید و مهم نباشد چهکاری بوده و چقدر برای انجام آن تلاش کردهاید، قطعاً در آینده داشتن عزت نفس و پذیرفتن خودتان همانگونه که هستید، دشوار میشود. شرمی که به خاطر “ناکامی و احساس شکست” به شما تحمیلشده است، شدیداً دردناک است.
والدین بیتفاوت و پرمشغله
قطعاً سخت است در شرایطی که والدین یا سرپرستهای اولیهتان توجهی به شما نداشتهاند، انگیزه خود را برای بیشتر خواستن و بیشتر تلاش کردن افزایش دهید. زیرا در این حالت انگار بزرگترین دستاوردهایتان هم ارزش توجه ندارند. این موقعیت اغلب در آینده منجر به احساس فراموششدن و بیاهمیت بودن میشود. همچنین ممکن است این احساس به شما دست دهد که هیچکس به وجود شما اهمیت نمیدهد و نگران موقعیت شما نیست، درحالیکه این احساس به خاطر تجربیات گذشته است. احساس مهم نبودن، شمارا به این باور میرساند که به خاطر به دنیا آمدنتان باید شرمنده باشید.
چگونه اعتماد به نفس کودکان را بالا ببریم؟
کشمکش بین والدین
اگر پدر و مادر یا سرپرست فرزندان با یکدیگر دعوا کنند یا احساس بدی به یکدیگر بدهند، کودکان عواطف منفی و بیاعتمادی را از الگوهای خود جذب میکنند و این اتفاق، وحشتناک، طاقتفرسا و نوعی آشفتگی در زندگی فرزندان است. همچنین، این تجربه میتواند زمانی رخ دهد که یکی از والدین عمیقاً آشفته است یا در مقابل کودک رفتارهای غیرقابلپیشبینی نشان میدهد. درصورتیکه شما در معرض درگیریهای شدید والدین بودهاید، ممکن است این احساس به شما دست داده باشد که در دعوا یا در شرایط دردناک والدین نقش داشتهاید. درگیریهای شدیدی که تجربه میکنید بهشدت تهدیدآمیز است، زیرا گاهی خودتان را مقصر آن میدانید. این احساس مقصر بودن و تأثیر منفی آن ممکن است به بزرگسالی منتقل شود.
مورد اذیت و آزار قرار گرفتن (باوجود والدین نا حمایتگر)
اگر از یک خانواده نسبتاً امن، مسئولیتپذیر و آگاه برخوردار بودهاید، احتمالاً پسازاینکه در کودکی در معرض زورگویی و آزار و اذیت قرار میگرفتید، شانس بیشتری برای بهبود و نجات عزت نفستان داشتهاید. اگر درگذشته حس ناامنی را در خانه تجربه کردهاید و آزار و اذیتها در بیرون از خانه ادامه مییافت، احساس طاقتفرسای شکست خوردگی، طردشدگی، ناامیدی و تنفر از خود، در هرروز از زندگیتان نفوذ کرده است. همچنین باعث به وجود آمدن این احساس در شما شده است که دیگران از سر لطف با شما دوست میشوند، زیرا خود را بسیار آسیبدیده میبینید. یا ممکن است فکر کنید هرکسی که در زندگیتان حضور دارد به شما بهعنوان یک طعمه نگاه میکند و قابلاعتماد نیست. بدون داشتن زندگی حمایتی در خانه، اثرات زورگوییهای دوران کودکی برجسته میشود و کیفیت زندگیتان را به شکل وحشتناکی از بین میبرد.
مورد اذیت و آزار قرار گرفتن (باوجود والدین بیشازحد حمایتگر)
برعکس مورد قبل، اگر والدین شما بیشازحد و کورکورانه حمایتگر بودهاند، احساس عدم آمادگی برای زندگی در دنیای ظالمانه را به شما دادهاند. بدون دلیل اولیه برای ایجاد یکلایه محافظ، هنگامیکه نمیتوانید در برابر چالشهای بیرون از خانه مقاومت کنید، احساس ناامیدی و شرمندگی به شما دست میدهد. از این منظر، ممکن است حتی در برابر والدینتان هم از پذیرفتن چنین راز زشتی در مورد خودتان، احساس درماندگی و شرمندگی عمیق داشته باشید؛ زیرا اگر بفهمند، باید از آنها در برابر دردی که خودشان به وجود آوردهاند، محافظت کنید. بهجای این کار، راز دردناک اتفاقاتی که برایتان افتاده است را پنهان کردهاید. شرم، چشمانداز شمارا تیرهوتار میکند. سرانجام، به نظر میرسد خانوادهتان شمارا متفاوت ازآنچه دیگران میبینند، میدانند و نظرشان راجع به شما با نظر دیگران در تعارض است. این عقیده شمارا وادار میکند به آنچه در زندگیتان مأنوس است، پایبند بمانید؛ زیرا اعتماد به آنچه واقعاً هستید و آنچه نیستید، دشوار است. در این حالت نسبت به اعتبار دیدگاه مثبتی که والدینتان نسبت به شما دارند دچار تردید میشوید و فکر میکنید بهاندازه کافی خوب نیستید یا شبیه یک قربانی هستید و باید سوژه تمسخر دیگران باشید.
مورد اذیت و آزار قرار گرفتن (باوجود والدین بیتوجه)
اگر هنگامیکه مورد اذیت و آزار قرار میگرفتید، والدینتان مشغول مسائل دیگری بودهاند، یا هنگامیکه به حمایتشان احتیاج داشتهاید، شمارا رها کردهاند، احتمالاً فکر کردهاید که لیاقت توجه آنها را ندارید و بااحساس بیارزش بودن و عصبانیت از این فقدان درگیر بودهاید. وقتی احساس ناامنی در شما به وجود میآید، درد و شرم، بیرحمانه به سمت شما میآیند. همچنین این احساسات زمانی که والدین در حال تحول هستند یا دوران آشفتگی را پشت سرمی میگذارند، برانگیخته میشوند؛ پس اتفاقاتی که در آن دوران تجربه کردهاید، برای هیچکس اهمیت نداشته است. در شرایطی که آشفتگی در خانه حاکم باشد، درخواست توجه از دیگران یا انتظار داشتن فضایی آرام برای خلوت کردن با چالشهایتان تقریباً غیرممکن است. در عوض، گوشهگیری را انتخاب میکنید و منزویتر میشوید و در احساس شرم گیر میافتید.
چالشهای تحصیلی بدون والدین حمایتگر
هیچچیز بهاندازه احساس حماقت، عزت نفس را پایین نمیآورد. اگر احساس میکردید، اتفاقاتی که در مدرسه میافتد را درک نمیکنید – مثلاً اینکه هرروز بیشتر از اطرافتان فاصله میگرفتید بدون اینکه کسی متوجه شود یا برای کمک به شما قدم پیش بگذارد تا متوجه شوید برای سازش به محیط باید چهکار کنید- احتمالاً این باور در شما درونی شده که بهنوعی دارای نقص هستید. در چنین شرایطی احساس دلواپسی دارید، شدیداً به هوشتان شک میکنید و بهطور وحشتناکی برای به اشتراک گذاشتن نظراتتان خجالتی میشوید. خلاص شدن از شرمندگی به خاطر این احساس که بهاندازه کافی خوب نیستید، دشوار است، حتی پسازاینکه راههایی را برای سازگار شدن با چالشهای تحصیلی یاد بگیرید.
تفاوت عزت نفس و اعتمادبهنفس چیست ؟ چگونه اعتمادبهنفس داشته باشیم؟
ضربه روحی یا تروما
سوءاستفاده جسمی، جنسی یا عاطفی میتواند بارزترین دلیل عزت نفس پایین باشد. گیرکردن در موقعیت عاطفی یا جسمی که مطابق میلتان نباشد، به میل به زندگی، خودباوری یا حس اعتمادتان به دیگران صدمه وارد میکند؛ این امر عمیقاً عزت نفستان را تحت تأثیر قرار میدهد. حتی در این شرایط احساس مقصر بودن به شما دست میدهد. بدیهی است که در این مواقع، زیاد پیش میآید که نیاز به بررسی موضوع، خلوت کردن و دور شدن از دیگران دارید. این موضوع باعث میشود احساس پوچی کنید. وقتی تلاش میکنید تا کنترل اوضاع را به دست بگیرید، ممکن است در ذهنتان خود را محکومبه همدستی یا حتی مقصر بودن کنید. ممکن است در این شرایط روشهایی برای کنار آمدن با سوءاستفاده پیدا کنید تا آشفتگیتان را از طریق راههایی که میدانید مضر هستند، مدیریت کنید؛ بنابراین، سرانجام در بین هزاران هزار احساس دیگر، خود را تنفرآور و کاملاً شرمآور تصور میکنید.
سیستمهای اعتقادی
وقتی مذهب یا باورهای اعتقادی، شمارا در شرایطی قرار دهد که مدام فکر میکنید مرتکب گناه شدهاید، شبیه احساسی است که زندگی با والدین تأیید نکنندِ به وجود میآورد. قضاوتی که از سمت والدین یا سیستم اعتقادی در زندگی شما نشئت میگیرد، باعث برانگیختگی شرم، احساس گناه، تعارض و بیزاری از خود میشود. بسیاری از سیستمهای اعتقادی ساختاریافته دو مسیر ارائه میدهند: یکی خوب و دیگری بد است. وقتی ناگزیر در پرتگاه بسیار عمیقی بین این دو مسیر قرار میگیرید، احساساتی مثل سردرگمی، گناه، درماندگی، خجالتزدگی، فریبکاری و ناامیدی بارها و بارها به سراغتان میآید.
جامعه و رسانه
این حقیقت بر هیچکس پوشیده نیست که مردم در فضای مجازی در سطوحی از زیباییهای غیرواقعی گیرکردهاند. این موضوع همهگیر است و هرروز شدیدتر میشود. امروزه، زن و مرد به میزان مساوی احساس میکنند از عهده کاری جز در فضای مجازی بودن برنمیآیند. شاید بذرهای عزت نفس پایین در جای دیگری کاشته شده باشد، اما در حال حاضر، جامعه و فضای مجازی، ناکامیها را چنان بهسرعت تأثیرپذیر میکنند که راهی برای تسکین احساس بیکفایتی باقی نمیماند. ازآنجاکه سن دسترسی به رسانهها هرروز پایینتر میآید، کودکان هرچه زودتر در معرض این مقایسههای ناعادلانه قرار میگیرند.
چگونه خجالتی نباشیم و در اجتماع خودی نشان دهیم؟
البته هرکدام از این منابع کاهش عزت نفس، لازم است در تعداد نامحدودی مقاله موردبررسی قرار بگیرند. بااینحال، مهمترین مسئله قابلفهم این است که تجربه کردن هر یک از این شرایط اولیه به این معنا نیست که باید تا دوران بزرگسالی به آنها مقید باشید. این تجربیات همراه شما خواهند بود و باگذشت زمان به طرق مختلف احساساتتان را به خود جذب میکنند، اما راههای زیادی وجود دارد که بتوانید احساس شایستگی بیشتر و آشفتگی کمتری داشته باشید و با عزت نفس مسیرتان را ادامه دهید. بهعنوان یک فرد بزرگسال، وقتی گذشتهتان را بررسی میکنید، میبینید بسیاری از پیامهای منفی یا تمسخرآمیزی که قبلاً دریافت کردهاید، اکنون برایتان بیمعنی است. در عوض، متوجه میشوید سرچشمه این پیامها اوضاعواحوال همان افرادی بوده که آن را به شما انتقال دادهاند. این دیدگاه به شما کمک میکند تا قدرت این احساسات منفی که درباره خودتان دریافت کردهاید را تضعیف کنید. علاوه بر این، درک اینکه شما تنها کسی نیستید که این موقعیت را تجربه میکنید، به کاهش میزان حس انزوا و شرمندگیتان کمک میکند.
برخی از موقعیتها ممکن است به شما تحمیلشده باشد که درک آن غیرممکن است. در این مواقع از شما انتظار درک کردن، احساس همدلی و بخشش نمیرود. مهمترین مسئله یافتن راههایی برای داشتن احساس آرامش و امنیت در همان لحظه از زندگیتان است. هرچه بیشتر دلایل عزت نفس پایین خود را بشناسید و ماهیت آنها را درک کنید، بیشتر میتوانید از درک و فهمتان برای بهبود عزت نفستان استفاده کنید.
برای ارسال دیدگاه خود، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.
ورود