پیشرفت شغلی چگونه به دست می آید؟چگونه در کار خود موفق باشیم؟ چگونه در کار خود پیشرفت کنیم؟ چه عادت ها و رفتار هایی به پیشرفت شغلی ختم می شوند؟ اگر در شغل خود به دنبال موفقیت هستید با این مقاله از هاو کن یو همراه باشید.
اینترنت پر از مقالاتی است که در مورد پیدا کردن شغل نوشته شده اند اما چیزی در مورد پیشرفت شغلی کارمندان نمی بینیم. شرکت هایی که تعدیل نیرو می کنند باعث می شوند یک کارمند کار سه کارمند را انجام دهد. سوال اینجاست که با این همه فشار کاری چطور می توان به پیشرفت شغلی فکر کرد و بر آن تمرکز نمود؟ اگر این سوال برای شما هم پیش آمده در ادامه با هاو کن یو همراه باشید.
ماموریت حرفه ی خود را بشناسید و آن را با عشق دنبال کنید
این عادت، دو پهلو است و معانی مختلف از آن برداشت می شود. این عادت شما را وادار می کند تا شغل منحصربه فرد متناسب با استعداد، علاقه و ارزش هایتان را پیدا کنید و بر آن تمرکز کنید. اگر چیزی را که واقعا به آن علاقه دارید و استعدادش را هم دارید پیدا کنید همین باعث می شود موتورتان روشن شده و تا آخر خط تخته گاز برانید. ما در هاو کن یو قبلا یاد گرفتیم که بدون علاقه و انگیزه هیچ پیشرفت و موفقیتی منجمله پیشرفت شغلی حاصل نمی شود.
در سطح عملی هم، ماموریت حرفه ی شما توسط توصیفات شغلتان نشان داده می شود. افراد حرفه ای رضایتمند، کسانی هستند که کارشان را می فهمندو می دانند که برای انجام کار خوب چه کار باید بکنند.این ناشی از شایستگی فنی و حرفه ای و دانستن این نکته است که مشتریان یا مدیران چه انتظاری از آنها دارند.
شایستگی به تنهایی شما را به پیشرفت شغلی نمی رساند
شما باید مطمئن شوید که وقتی کارتان را خوب انجام می دهید مدیر می فهمد و درک می کند که شما انتظار پاداش و ترفیع دارید. اکثر مواقع کارمندان خیال می کنند که مدیران می دانند که وقتی پای کمک به دیگران جهت پیشرفت حرفه ای به میان می آید بهترین کار چیست و فکر می کنند که همین که کارشان را خوب انجام دادند پاداش و ترفیع می گیرند. متاسفانه حقیقت این است که بسیاری از کارگران و کارمندان تنها وقتی جلب توجه مدیر را می کنند که مشکلی وجود داشته باشد.
اگر واقعا می خواهید به ترفیع و پیشرفت شغلی برسید باید آن را درخواست کنید. مدیر شما ذهن خوانی بلد نیست و اینکه دست روی دست بگذارید فرصت های ترفیع را از دست می دهید.
کارآفرین خود باشید و شغل خود را یک کار مشاوره ای بلندمدت در نظر بگیرید
سال ها پیش مقاله ی جالبی خواندم که در آن نوشته بود که از آنجا که بسیاری از سازمان ها دیگر استخدام بلندمدت را تضمین نمی کنند مهم این است که شما به جای اینکه کارمند وفادار باشید پیمانکار خودتان باشید. شما به عنوان یک پیمانکار تمرکزتان باید بر این باشد که کارتان را به نحو احسن انجام دهید و تا سرحد امکان یادگیری را در دستور کارتان قرار دهید و از هر موقعیت کاری تان درس بگیرید و آماده ی این باشید که اگر فرصتش پیش آمد به شغل جدید بروید.
در مسیر پیشرفت شغلی قدم بردارید
مسئولیت پیشرفت حرفه ای خود را بر عهده بگیرید. وقت را در زویای بهترین موقعیت هدر ندهید و منتظر این نمانید که شرکتتان متوجه کیفیت برتر کارتان شود و به شما ترفیع بدهد. یک مسیر شغلی ترسیم کنید و مدیران خود را به شرکایتان در طی مسیر شغلی تان تبدیل کنید. همگام و هم مسیر با هدف های شرکت خود قدم بردارید و در این مسیر ثابت قدم باشید.
به صدای قلبتان گوش دهید
اگر موقعیتی که در آن هستید حس بدی به شما می دهد نگذارید عقلتان بر احساستان غلبه کند. تا حال شده شغلی را بگیرید که احساستان با آن موافق نبوده اما عقلتان می گفته انجامش دهید و تنها چند هفته بد فهمیده اید که حق با احساستان بوده است؟ استیو جابز می دانست که مردم چه می خواهند و آن را قبل از اینکه حتی متوجه بشوند که آن را می خواهند در اختیارشان قرار می داد. اگر استیو جابز راهی را می رفت که همه می رفتند، امروز به جای آی پد هنوز سی دی پلیر داشتیم.
منطق همه جای خود را در تصمیم گیری دارد اما تفکر همراه با احساس دیدگاه متوازنی را به پیشرفت حرفه ای تان می دهد که تحلیل ناب نمی دهد.
شبکه، شبکه، شبکه
منظورم شبکه ی اینترنتی نیست. بلکه تعداد افرادی است که در حرفه ی خود می شناسید و آنها هم شما را می شناسند. این افراد می توانند همکار، استاد و هر کسی که به او ارجاع داده می شوید از پزشک اطفال تا لوله کش را شامل شود. شبکه ی افرادی که با آنها ارتباط دارید می توانند بینش عینی را برای ارزیابی فرصت ها و مشکلات ارائه کنند. سازمان های تجاری، انجمن های دانشگاهی، دوستان دوستان و کلاس های تحصیلات تکمیلی همگی منابع خوبی برای توسعه ی شبکه تان و روابطتان با همکاران هستند که می توانند به شما در پیشرفت حرفه تان کمک کنند. یادتان باشد: امنیت شغلی می آید و می رود، اما شبکه ی مستحکم از افراد و آشنایان فارغ از اینکه شرایط چیست ارزشنمد است.
برای راه حل برد-برد مذاکره کنید
با اینکه غریزه ی ابتدایی ما می گوید حریفان و رقبا را به خاک و خون بکشیم، اما احتمال این وجود دارد که بخواهیم دوباره با آنها کار کنیم. تحقیر باعث رشد روابط بلندمدت نمی شود. بلکه حس دائمی انتقام را پرورش می دهد.
دفعه ی بعدی که که کفرتان بالا آمده بود، خودتان را در جای رقیب یا حریفتان قرار دهید. راه حلی را پیشنهاد کنید که به نفع هردوتان است. ممکن است در کوتاه مدت پیروز نشوید اما دوست هم ندارید با دوشن مادام العمر سر کنید مگر نه؟
اعتماد به نفس داشته باشید
اگر با هاو کن یو همراه بوده باشید، چندین و چند مقاله ارتقای فردی در رابطه با اعتماد به نفس را با هم مرور کردیم و آموزش دادیم که چگونه اعتماد به نفس داشته باشید.
[su_button url=”http://www.howcanu.com/social/how-to-be-more-confident/” target=”blank” style=”soft” background=”#464645″ color=”#ffffff” size=”5″ wide=”yes” icon=”icon: hand-o-left” icon_color=”#ffffff” text_shadow=”0px 0px 0px #000000″]چگونه اعتماد به نفس خود را افزایش دهیم [/su_button]
برای همه مان پیش آمده است که اعتماد به نفس را برای لحظه ای از دست می دهیم و هنگام نوشتن رزومه می گوییم آیا واقعا اینهایی که می نویسم از پسش بر می آیم؟ البته منظورم این نیست که رزومه تان دروغ بنویسید اما اگر از فقدان اعتماد به نفس رنج می برید یادتان باشد که رفتار مثبت همیشه بر منفی گرایی فایق می شود و از این حالت در می آید. و رفتار شما چیزی است که دیگران می بینند نه چیزی که در درون حس می کنید. ترس و فشار را کنار بگذارید اعتماد به نفس داشته باشید.
تنها اهدافی را دنبال کنید که می خواهید به آنها برسید
چند بار برایتان پیش آمده که با خودتان بگویید باید امسال ده کیلو کم کنم اما سال هم تمام می شود و تازه دو کیلو هم اضافه کرده اید؟ یادتان باشد که اهدافی که با “من باید” شروع می شوند محتوم به شکست هستند. وقتی برای پیشرفت شغلی خود برنامه ریزی و هدفگذاری می کنید سعی کنید آنها را با این معیارها بیازمایید: هر هدف باید معقول، قابل درک، قابل سنجش، رفتاری و مورد قبول باشد. رعایت این چهار شرط هم کافی نیست شما و همه کسانی که در هدفتان ندخیل هستند باید صادقانه توافق داشته باشید که این هدفی عالی است وگرنه فقدان اشتیاق باعث می شود دیر یا زود دست از آن هدف بردارید.
زندگی خود را ترکیبی از کار, آموزش و تفریح قرار دهید
اکثر ما زندگی را به سه دوره ی زمانی تقسیم می کنیم که هر کدام از آن دوره ها هدف واحدی دارند. از تولد تا حدود ۲۱ سالگی مدام در حال یادگیری و تحصیل هستیم. هدف ما این است که تا جایی که می توانیم اطلاعات کسب کنیم و از بزرگتران چیز یاد بگیریم. از ۲۱ تا ۶۵ سالگی پیوسته در حال کار کردن هستیم و تمرکز خود را بر تولید محصولات و ارائه ی خدمات معطوف می کنیم. سپس در ۶۵ سالگی هم به استراحت و تفریح مطلق می رویم.
متاسفانه این طرز نگرش به زندگی درست نیست. کسانی که این طور زندگی می کنند زندگی بی حال و طول عمر کمی دارند چرا که فکر می کنند بدون شغل خود هیچ هستند. این افراد یادشان رفته که چطور چیزهای جدید یاد بگیرند و از زندگی لذت ببرند. از نظر آنها زندگی بدون کار بی معنا است. افرادی که توانسته اند در طول زندگی خود به خوبی بین کار، تفریح و یادگیری توازن برقرار کنند موفق تر هستند و زندگی های بهتری دارند.
برای ارسال دیدگاه خود، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.
ورود